بسم الله الرحمن الرحیم
همسفرم با من بیا که صبح نزدیک است .
بگذار این گردوخاک کور کننده بنشیند
وغبارهای غم از هم بگسلد وحقیقت را خواهی دید سبز وارام وپر نور
وخدای من ما را هدایت خواهد کرد در زمانی که دور نیست
وحقیقت یکی بیشتر نیست !
سبز ومباح واسوده
در افقی نیالوده به غبار هیچ نادرستی
اورا خواهیم دید واز چشمه سار ش سیراب خواهیم شد
لختی بگذرد
صبر باید جانمان را بپرورد
سترون نشود دلت
ان را ز اغیار خالی کن
که حق یکی بیشتر نیست
مشعشع ونورانی
چراغی شعله ور در چراغدانی اویخته بر عرش خدای بزرگ
با روعنی از زیتون
که لا شرقیه است ولا غربیه
که جانمان را می افروزد
واگر جانمان تزکیه کنیم ،
وروحمان اماده
ان وقت حق را خواهیم دید
سبز وشکوفا
در کالبدی مطهر وپاک
وما را به خود خواهد خواند
که لا اله الا الله .............